برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

ماجرای اسب بخار

ترکه یه روز سرد زمستون می بینه که یه اسب از دهنش داره بخار در می یادمی ره جلوتر و می گه جل الخالق ! پس اون اسب بخاری که می گن اینه؟؟!!

دوست دختر اصفهانی

دختر اصفهانیه به دوست پسرش میگه : شب بیا خونه مون , اگه موقعیت خوب بود من یه سکه میندازم پائین ..
شب میشه . دختره یه سکه میندازه پائین . ولی هر چقدر صبر میکنه می بینه پسره نمیاد بالا سرش رو از پنچره بیرون میکنه میپرسه : چرا نمیای بالا؟
پسره میگه : دارم دنبال سکه می گردم .

ازدواج پرشیا با ۲۰۶

می دونی اگه پرشیا با ۲۰۶ ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟ میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده.

ابو علی سینا

ابو علی سینا

شیخ الرئیس حجة الحق ، شرف الملک ، امام الحکماء ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی معروف به ابن سینا سال 370  در افشه یا خُرمیثـَن متولد شد .

پدرش اهل بلخ بود و  در دوره فرمانروایی نوح بن منصور، پادشاه سامانی، کارگزار روستای خرمیثن شد. مادرش، ستاره، از مردم اَفشَنه -  روستایی نزدیک خُرمیثَن -  بود. پس از چند سال، خانواده عبدالله به بخارا رفت . ابوعلی در آنجا به آموختن زبان عربی و قرآن و ادبیات پرداخت. منطق و مقدمات ریاضی را، درخانه، نزد ابوعدالله ناتلی آموخت، اما در علوم طبیعی و پزشکی استادی نداشت و از راه خود آموزی این دانش ها را فرا گرفت. پس از اندک زمانی، در پزشکی چنان شهرت یافت که پزشکان مشهور به شاگردی نزد او می آمدند .  وی در ده سالگی حافظ  قرآن کریم شد و نزد ابوعبدلله ناتلی منطق و هندسه و نجوم آموخت . هفده ساله بود که برای درمان بیماری نوح بن منصور دعوت شد و او را درمان کرد. به پاداش این خدمت اجازه یافت تا در کتابخانه سلطنتی به مطالعه بپردازد . بر اثر مطالعه کتابهای کم نظیری که در این کتابخانه بود به آگاهیهای تازه ای در زمینه پزشکی و فلسفه دست یافت.

ابن سینا دردوران کودکی و نوجوانی در خانه شاهد بحث ها و گفتگوهای پدر و برادر بزرگش در زمینه موضوعات اعتقادی، مذهبی و فلسفی بود. ابوعبید جوزجانی، یکی از شاگردان و نزدیکان او، در زندگینامه ابن سینا، از زبان او می نویسد: " پدرم به دعوت یکی از داعیان اسماعیلیه به آن مذهب گروید. برادرم نیز این مذهب را پذیرفته بود. من بیشتر وقتها به بحث هایی که میان آنها در می گرفت گوش می دادم. آنچه آنها می گفتند درک می کردم، ولی دل من بر آن قرار نمی گرفت، هر چند که مرا نیز به آن کیش می خواندند . شاید یکی از عواملی که ابن سینا را به پژوهش درباره عقیده ها و اندیشه های گوناگون فلسفی و علمی علاقه مند کرد همین شیوه تربیت او در دوره خردسالی بود.

ابن سینا در بیست و دو سالگی پدرش را از دست داد. در این هنگام، بر اثر ضعف دولت سامانی ، بخارا دچار آشفتگی شده بود. ابن سینا از بخارا به خوارزم رفت. خوارزم در آن زمان مرکز دانشمندان وپژوهشگران بود و امیران آن سرزمین که از خاندان مأمونیان بودند، دانشمندان را گرامی  می داشتند. ابن سینا نیز از بزرگداشت و توجه آنها برخوردار شد و مدتی به آسایش خاطر در آنجا به کار و پژوهش پرداخت. اما خوارزم، پس از چندی ، به تصرف محمود غزنوی در آمد و دانشمندان از آنجا پراکنده شدند. بعضی از آنها به دعوت محمود به غزنه، پایتخت غزنویان، رفتند. ابن سینا که با خشونت محمود در سیاست و مذهب مخالف بود، دعوت او را نپذیرفت و از بیم جان از خوارزم گریخت. پس از اقامت کوتاهی در چند شهر، به جرجان رفت. نوشتن کتاب " قانون " را دراین شهر آغاز کرد. یک سال بعد، از آنجا به ری و قزوین و سپس نزد شمس الدوله دیلمی، فرمانروای همدان، رفت. بیماری قولنج شمس الدوله را درمان کرد و وزارت او را پذیرفت. ابن سینا در همین دوره، که سرگرم کارهای سیاسی و اداری بود، به نوشتن کتاب " شفا "  پرداخت. پس از مرگ شمس الدوله، جانشین او ، ابن سینا را چهار ماه زندانی کرد. ابن سینا در زندان رساله ای عرفانی، به نام " حَی بن یَقظان " ، و کتابی در پزشکی، به نام " قولنج " ، و چند رساله دیگر نوشت. پس از رهایی از زندان، چندی گوشه گیر و نیمه پنهان در خانه دوستانش زندگی کرد. سپس، پنهانی همراه شاگردش، ابوعبید جوزجانی، و برادر خود به اصفهان رفت. دراصفهان با استقبال علاءالدوله کاکویه، فرمانروای اصفهان، رو به رو شد و چهارده سال دراین شهر در آرامش زندگی کرد. دراین سال ها کتاب های ناتمام خود را به پایان رساند و کتاب های تازه ای در زمینه فلسفه، ریاضی و موسیقی نوشت . در حمله مسعود غزنوی به اصفهان، برای برانداختن فرمانروایی علاءالدوله، خانه ابوعلی  تاراج شد و بعضی از نوشته های او از میان رفت. اما ابن سینا تا پایان عمر در دستگاه علاءالدوله باقی ماند و سرانجام در سال 428 سفری که با علاءالدوله به همدان می رفت، در راه بیمار شد و در پنجاه و هشت سالگی در گذشت و آرامگاه وی در همان جا برپا گردید  .

زندگینامه ابن سینا، نوشته ابوعبید جوزجانی، دردست است. بخشی از این زندگینامه از زبان ابوعلی سینا بازگو شده است و بخشی از آن خاطرات جوزجانی درباره اوست.

ابن سینا نخستین فیلسوف در ایران و جهان اسلام است که کتابهای منظم و کاملی درباره فلسفه نوشته است. دو فیلسوف بزرگ یونانی، ارسطو و فلوطین، و فارابی، فیلسوف بزرگ ایرانی، در شکل دادن به فلسفه ابن سینا تاثیر بسیار داشته اند ابن سینا، بیش از همه، از فلسفه ارسطو بهره گرفته است ؛ او اندیشه های فلسفی ارسطو و پیروان این فیلسوف یونانی را در کتاب " شفا "  گرد آورد. ارسطو معتقد بود که به یاری عقل و استدلال می توان به حقیقت دست یافت. ابن سینا نیز در فلسفه خود از همین روش پیروی کرد. با این همه، او در فلسفه دیدگاهی نو داشت که تا اندازه ای با فلسفه ارسطو متفاوت بود. ابن سینا فیلسوفی بود دارای استقلال فکر. تأثیر اندیشه های فلسفی یونان در او چنان نبود که او را بازگو کننده ساده این عقیده ها بشناسیم. ابن سینا به الهیات اسلامی توجه داشت و کوشش کرد تا اندیشه های اسلامی را در فلسفه خود وارد کند. در ان زمان، ابن سینا، درباره پیدایش جهان، با دو اندیشه فلسفی و دینی روبه رو بود: یکی آن که جهان ، آغاز زمانی ندارد، دیگر آن که جهان سرآغازی داشته است و خداوند در زمان معینی آن را از نیستی به هستی آورده است. ابن سینا در برابر این دو عقیده ، اندیشه ای نو بیان داشت. او گفت که جهان درآغاز از وجود خداوند صادر شده است. اوگفت که نمی توان تصور کرد که آفرینش جهان از لحاظ زمانی با خداوند فاصله داشته باشد. با این همه، گروهی او را به سبب بیان این عقیده" کافر" خواندند.

آثار بزرگ فلسفی ابن سینا کتاب های " شفا " ، " نجات " ، " دانشنامه علایی " ، و " اشارات "  است، ولی در میان آنها کتاب " شفا "  بیش از همه شهرت یافته است. این کتاب دارای چهار بخش ( منطق، طبیعیات، ریاضیات، والهیات ) است و تأثیری فراوان در فکر فیلسوفان ایران و جهان اسلام داشته است. ترجمه شفا به زبان لاتینی نیز در اندیشه گروهی از فیلسوفان اروپا دارای اثری عمیق بر جای گذاشته است .

ابن سینا، در پایان زندگی، به تالیف کتابهایی پرداخت که نشانه دست یافتن او به اندیشه ای نو در فلسفه بوده است. یکی از این کتابها " حکمة المشرقیه "  است. از این کتاب تنها دیباچه و بخش منطق آن در دست است و بخش اصلی، که شامل تفسیر این فلسفه بود، از میان رفته است.

زندگی ناآرام، کارهای سیاسی و توجه اساسی به فلسفه سبب شد که ابن سینا کمتر به درمان بیماران و کار عملی در پزشکی بپردازد. با این همه، در کتاب " قانون " ، هنگام بحث درباره یک بیماری یا به کار بردن دارو، از تجربه های شخصی خود نمونه های فراوان آورده است. او اکتشافها و روشهایی نو در دانش پزشکی داشته است که در این کتاب و دیگر رساله های پزشکی او باقی است. ابن سینا برای برخی از بیماریهای جسمانی علتهای روانی یافت و با روشی نو به درمان آنها پرداخت.

ابن سینا

کتاب " قانون "  جوهر همه دانش پزشکی تا زمان ابن سیناست . در این کتاب درباره تشریح اعضای بدن انسان، جراحتها پس از عمل جراحی، و نیز درباره طبقه بندی داروها و شیوه استفاده از آنها به تفصیل سخن به میان آمده است. قانون یکی از پر ارزشترین کتاب های پزشکی جهان بوده است. ترجمه این کتاب به زبان های اروپایی مدت شش قرن کتاب درسی رشته پزشکی دانشگاههای اروپا بود. " قانون "  از نخستین کتابهایی است که پس از اختراع چاپ در اروپا انتشار یافت  ابن سینا دراروپا به آویکنا و آویسنا شهرت داشته است.

ابن سینا درعلوم طبیعی، فیزیک، شیمی، ستاره شناسی، ریاضیات و موسیقی نیز استاد بود. او علوم طبیعی و ریاضی را جزئی از فلسفه ی دانست. براساس اندیشه های فلسفی خود، حرکت، نیرو، خلاء، نور و حرارت را توضیح داد. در گفتگوی مشهورش با ابوریحان بیرونی ، وجود خلاء، و تبدیل فلزها به یکدیگر را غیر ممکن دانست.

رساله های مهم او درباره علوم طبیعی و ریاضی ، همراه با رساله های او در منطق و الهیات، درکتاب " شفا " آمده است. ابن سینا پاره ای از ابزارها و شیوه های رصد کردن را اصلاح کرد و خود به رصد کردن ستارگان پرداخت. او در بخش ریاضیات کتاب " شفا "  و آثار دیگر خود، به طور دقیق و مفصل، درباره موسیقی بحث کرده است . همچنین ابن سینا نظریه های علمی فارابی را درباره موسیقی کامل کرد.

ابن سینا نخستین دانشمندی است که در ایران پس از اسلام به آموزش و پرورش کودکان توجه داشت. او در کتاب قانون و شفا و رساله تدابیرالمنازل در این باره سخن گفته و یاد آور شده است که در تربیت کودکان توجه به ایمان، اخلاق، تندرستی، سواد ، هنر و پیشه ، بسیار ضروری است.

یکی از استعدادهای شگرف دیگر ابن سینا ، استادی او در فن نویسندگی بود. نوشته های او را بیش از 130 کتاب و رساله دانسته اند که نام بیشتر آنها را شاگردش، ابوعبید جوزجانی ، در زندگینامه او آورده است. بیشتر آثار مهم ابوعلی سینا، به زبان فارسی نوشته شده است که مهمتر از همه  ، " دانشنامه علایی "  است.

" دانشنامه علایی " نخستین کتاب فلسفی به زبان فارسی و دارای پنج بخش است: منطق، طبیعیات، هیئت، موسیقی، و الهیات. او ، در این کتاب، برای بعضی از اصطلاح های علمی و فلسفی، که در آن زمان به زبان عربی بود، برابرهای فارسی آورده است، مانند چیزی به جای کمیت، چه چیزی به جای ماهیت، گویا به جای ناطق، پهلو به جای ضلع، و سه سو به جای مثلث، ابن سینا به نوشتن همه کتاب توفیق نیافت. پس از مرگ او، ابوعبید جوزجانی بخش هیئت و موسیقی را از روی نوشته های عربی او به فارسی برگرداند و کتاب را بر اساس طرح ابوعلی سینا به پایان رساند . از نوشته های دیگر او به زبان فارسی ، رساله نَبضِیّه یا رساله رگ شناسی است.

ابن سینا شعر نیز می سرود. او به جز قصیده هایش ، که دارای مایه های فلسفی و عرفانی هستند، دو منظومه درباره منطق و پزشکی سروده است. منظومه پزشکی او بسیار شهرت یافت و از قرن سیزدهم تا هفدهم میلادی چند بار به زبان لاتینی ترجمه شد.

ابن سینا نه تنها در زمان خود، بلکه دردوره های بعد نیز در میان مردم شهرت بسیار داشته است. به همین سبب داستان ها و افسانه های بسیاری درباره کودکی، کار و هوشمندی او به وجود آمده است. در برخی ازاین افسانه ها او حکیمی است که زندگی می بخشد، خردمندی است که همه چیز می داند، و هوشمندی است که از رازهای پنهان باخبراست.

نمونه ای از نوشته های فارسی ابوعلی سینا

"... باید مَر خادمان مجلس وی را کتابی تصنیف کنم به پارسی دری که اندر وی اصل ها و نکته های پنج علم از علمای حکمت پیشینگان گردآورم، به غایت مختصری: یکی علم منطق که وی علم ترازوست، و دوم علم طبیعیات که علم آن چیزهاست که به حس بشاید دید و اندر جنبش و گردشند، و سوم علم هیئت و نهادعالم و حال و صورت و جنبش آسمانها و ستارگان ، چنانکه باز نموده اند...، چهارم علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناسازی آوازها ونهادن لحنها، و پنجم علم آنچه بیرون از طبیعت است..."

مهاتما گاندی ، رهبر ضد استعمار هند

گاندی

گاندی موهندس ( مهاتما) ، رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی هند در سال 1869 در خانواده ای متوسط از طبقه بازرگانان متولد شد . پدرش نخست وزیر حکومت محلی و مادرش بانویی متدین بود و همین سجیه در اخلاق فرزندش اثر فراوان داشت . او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش شروع کرد و سپس همراه خانواده خود به راجکوت رفته و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت .

پس از درگذشت پدر ، مادر متعصبش را راضی نمود که برای تحصیل حقوق ، به لندن برود و مادر پس از گرفتن قول از فرزند مبنی براینکه هرگز به زن ، شراب و گوشت دست نزند ، با رفتن او موافقت کرد .

ماههای اول اقامت در آن شهر ، تغییرات بزرگی در اخلاق و روحیه وی به وجود آورد ، چنانکه به آموختن ویولون ، آیین سخنوری و...  پرداخت ، سپس به دنبال آشنایی  با طرفداران گیاه خواری و مخصوصاً آشنایی با دو برادر متصوف ، روشی ساده در پیش گرفت و می کوشید هر چه بیشتر زندگی را ساده و ارزان بگذراند . وی به هنگام اقامت در لندن ، آثار بزرگ دینی خود را به زبان انگلیسی خواند و آنگاه به مطالعه دیگر ادیان ، به خصوص اسلام و مسیحیت پرداخت .  فصل مربوط به پیغمبر اسلام ، از کتاب " نور آسیا " تالیف ادوین آرنولد ، اثر عمیقی در وی گذارد و همین که قرائت انجیل را به پایان رسانید ، تحولات بزرگ اخلاقی وی شروع شد .

گاندی پس از فوت مادرش به آفریقای جنوبی رفت و در طول اقامت در آنجا ، چند بار از طرف مأموران دولتی و غیر دولتی مضروب شده  و به زندان افتاد . گاندی پس از سه سال اقامت در آفریقای جنوبی و مسافرت به نقاط مختلف آن ، به هندوستان بازگشت و برآن شد که ملت هند را از بی عدالتیهایی که نسبت به هموطنانشان در آفریقای جنوبی می شود آگاه سازد . چند جزوه انتشار داد که یکی از آنها سبب شد به هنگام بازگشت مجدد به آفریقا مورد شتم و لعن اروپاییان قرار گیرد .

وی تصمیم گرفت در سراسر کشور هند به وسیله قطار درجه سه مسافرت کند ، تا هم با روحیه مردم و وضع زندگی ایشان در نواحی مختلف آشنا شود و هم طی مسافرتهای طولانی ،  از نزدیک ببیند که طبقه سوم چگونه زندگی می کنند ، به چه چیز احتیاج دارند و چه عواملی برای پیشرفت ایشان لازم است .

وی برای تربیت نفس خویش ، تلاش فراوان داشت . نخستین تصمیم او ، به اصطلاح هندی " تجردی درعین تأهل" است . تصمیم دوم وی " عدم تملک" است ؛ این تصمیم با اهدای همه دارایی خود ، حتی جواهر زنش ، به کنگره هندوان مقیم آفریقای جنوبی آغاز گردید . گاندی به هم میهنان خود می گفت : " در راه راستی مبارزه کنید ، ولی هرگز به اعمال زور و تشدد نپردازید تا موفق شوید . "

وی در مدت 29 سال ، وضع کلی سیاست هند را تغییر داد ولی خود تغییری نکرد و بر اصول اخلاقی خویش پایبند بود . او با مشاهده علاقه عمومی مردم برای آزادی و استقلال ، در هر موعظه ای که می کرد یا در مقالاتی که هر دو هفته با نام خویش ، موسوم به " هند جوان " و " نوجوان "
می نوشت ، مردم را به آرامش تشویق می کرد . مهاتما برای رفع اختلافات پیروان ادیان مختلف به خصوص هندو  و مسلمان همت گماشت و بر علیه استعمار مبارزه  کرد . او دائما  از شهرهای مختلف دیدار می کرد و اغلب پیاده به شهرها می رفت.

در نهایت ، دشمنان وجود چنین مرد انقلابی را تحمل نکرده و نقشه مرگ او را طراحی نمودند . اولین بار یک بمب دستی به طرف اطاقی که گاندی در آن نشسته بود، پرتاب شد ولی به وی اصابت نکرد . اما روز بعد در 30 ژانویه 1948 ساعت و نه نیم  صبح  ، هنگامیکه از عبادتگاه " بیرلاهاوس" خارج می شد تا برای اجرای فریضه دینی به خانقه برود ، یک هندوی متعصب به نام " رامینات" به او نزدیک شد و در حالیکه تظاهر به ادای احترام ب می کرد به وسیله طپانچه کوچک خودکار ، سه تیر به سمت قلب وی شلیک نمود . گاندی که روزهای آخر بیش از پیش ضعیف وشده بود بر زمین افتاد و پس از ادای دو کلمه " هه رام" ( خداوندا) در گذشت .

تالیفات گاندی

وی تالیفات بسیاری دارد ، از آن جمله است : تجربیات من با راستی ، صد درصد ساخت هند ، وحدت جماعت و فرق ، برنامه خلاقه ، خاطرات دهلی ، کلید بهداشت ، عدم تشدد در صلح و جنگ ، کفّ نفس ، بانوان و ظلم اجتماعی که به ایشان روا می شود و...

چرا جانوران در خواب زمستانی نمی میرند ؟

موش

گروهی از جانوران چند ماه از سال را در خواب زمستانی می گذرانند این گروه در فصل زمستان، زمانی که سطح زمین از برف پوشیده شده، به خواب می روند در چنین شرایطی دسترسی این جانوران به مواد غذایی مورد نیاز، عملاً غیر ممکن و یا بسیار مشکل می شود . به خواب زمستانی رفتن جانوران، در حقیقت تطبیق دادن خود با شرایط محیط زیست است.

اگر این جانوران به خواب زمستانی نروند به علت عدم دسترسی به مواد غذایی مصرفی و یا به سبب سرمای سخت زمستانی «احتمالاً» تلف گردیده و از بین خواهند رفت.

جانورانی که به خواب زمستانی می روند برای این که به زندگی خود ادامه دهند، اولاً فعالیت های بدنشان به حداقل ممکنه می رسد ثانیاً از ذخیره موجود بدنشان استفاده می نمایند. مثلاً «موش خرمایی کوهی» را مثال می زنیم: در دوران خواب زمستانی ضربان قلب موش خرمای کوهی از 140 بار در دقیقه به دو یا سه بار در دقیقه کاهش پیدا می کند دفعات تنفس از25 بار در دقیقه یک تا دو بار و درجه حرارت بدن از 38 درجه به 10 درجه سانتیگراد می رسد .

معمولاً این جانور در اواسط فروردین یا اوایل اردیبهشت در حالی که کاهش وزن پیدا کرده و بسیار لاغر و ضعیف شده، از خواب زمستانی بیدار می شوند. جالب اینجاست که با وجود لاغری، بسیار فعال و چابک هستند.