برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

نهم ثور 1359 ؛ روز به یاد ماندنی در تاریخ افغانستان

نهم ثور در تاریخ آزادی‌خواهی مردم افغانستان یک روز فراموش ناشدنی است.بتاریخ نهم ثور ۱۳۵۹ نخستین نشانه‌های از اعتراض مردم بر ضد تجاوز قشون سرخ شوروی وقت نمایان شد.

برای مشاهده ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب ...

حادثه هفت ثور ١٣۵٧ (کودتا یا انقلاب) ؟

کودتای هفتم ثور ١٣۵٧(٢٧ اپریل ١٩٧٨)، که در ابتدا توسط زمامداران تازه به دوران رسیده حزب دمکراتیک خلق افغانستان، "انقلاب هفت ثور"، نامیده می‌شد، بین مردم افغانستان و تحلیل‌گران سیاسی اپوزیسیون، به "کودتا" شهرت دارد. این کودتا را که اکنون فعالان و هواداران این حزب، "تحول هفت ثور" یا "قیام نظامی هفت ثور" نیز می‌خوانند، سرنوشت خونباری را برای مردم افغانستان رقم زد. از این رو، هفت ثور، در تاریخ افغانستان، یک روز سیاه پنداشته می‌شود.

در صورت تمایل به مشاهده ادامه متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه مطلب ...

اسـلام ترقی انسان و یا محدود کردن او ؟

عکس یک زن

هر دین و مذهبی که در جهان وجود دارد، ریشه در اعتقادات و باورهای مردم آن منطقه از جهان دارد. انسان همواره می خواهد بداند سرنوشتش چگونه می شود . بیشتر مردم دنیا پی یک چیز مابعدالطبیعی هستند که آن ها بتوانند خود و سرنوشت شان را به او بسپارند . از نظر آن ها دین بهترین نقطه ی اتکای یک انسان برای رشد و تعالی ست و راهی برای رسیدن به مقصودشان خدای تعالی می باشد. دین اسلام از نظر بیشتر کسانی که در این دین جستجو و تحلیل و بررسی کرده اند، دین کامل و جامعی ست و از این رو بسیار اثر گذار است. بویژه بین مردم افغانستان، ما به آیین خود بسیار احترام می گذاریم و همواره مایه ی مباهات خود می دانیم که مسلمان هستیم و نسبت به دین خود تعصب زیادی داریم. همانطور که می دانید افغانستان یکی از بزرگترین مکان هاییست که در آن دین های بزرگی چون اسلام، بودیسم و زرتشتی بوده است و همچنان هم وجود دارد. اکنون بیشتر مردم افغانستان دین  اسلام را پذیرفته اند و به آن بسیار پابند هستند. اما متاسفانه  تعصبات و مقید بودن های بیش از حد و برداشت های غلط از آن باعث شد که بسیاری از قوانین و فرایضی که باعث رشد و ترقی فرهنگی و اجتماعی مردم می شود از آن برداشت های اشتباهی صورت گیرد. قوانینی که مانند چراغ هدایتی انسان غرق در تاریکی و ظلمت زندگی در این جهان مادی را به مقصودش هدایت می کند. به او کمک می کند تا زندگی بهتری را داشته باشد و همیشه با فکر و خاطری آسوده به ادامه ی زندگی بپردازد. این مستلزم اجرای درست و انسانی مقررات و قوانینی ست که در اسلام است. یک نمونه از این برداشت های غلط اینست که در اسلام به مقام والای زن در جامعه و خانواده بسیار تاکید شده؛ همانطور که پیامبر ما محمد مصطفی(ص) هنگامی که فاطمه (س) به مسجد می آمد، از جایش بلند می شد و دست دخترش را می بوسید. ولی امروز می بینیم در جامعه ی افغانستان نه تنها به زن احترام در خور  شایستگی اش را نمی گذارند، بلکه زن و دختر را به عنوان موجودی می پندارند که زاده شده تا به مرد خدمت کند. طبق دستورات مرد مانند ماشینی که از خود اراده و فکری ندارد، عمل کند. در غیر این مرد به خود اجازه می دهد هر طوری که می خواهد زن و دخترش را تنبیه و آزار و اذیت کند. در جامعه ی افغانستان مخصوصا در نقاط روستایی بیابانی مثل فراه یا روستایی کوهستانی مثل دایکندی و... اینگونه است که زنان و دختران حق بیرون آمدن از خانه را ندارند و نباید درس بخوانند و یا حتا قرآن کتاب آسمانی شان را یاد بگیرند. زیرا که بیرون آمدن آنان و درس خواندنشان به معنی بی حرمتی به مقدسات، بی شرمی و خلاصه حتا بی عفت و بی ناموس شدن مردان آن هاست. یک علت مهم دیگر که به این تعصبات دامن زده است و باعث شده که این اشتباه ها برایشان بصورت یک عادت درونی شود و خود را موظف به انجام آن بدانند. افراد و گروه های مذهبی افراطی هستند که قوانین و موازینی که اشتباه و بی پایه و اساس است را به بهانه ی اجرای دقیقتر اسلام و به عنوان مقدسات اسلامی در جامعه ی افغانستان رشد داده اند. خب مردم افغانستان هم از این اشتباه ها بی پایه و اساس تاثیر گرفته اند و همانطور که می بینیم هنوز که هنوز در حال اجرای این اشتباه ها هستند. قربانیان این اشتباه ها علاوه بر زنان و دختران حتا خود مردان هم می باشند. یک علت بسیار مهم در این عقب ماندگی ها و تفکرات غلط، بی سوادی مردم است که منجر به ادامه دادن این اشتباه ها می شود. دختران و زنانی که بیشتر آن ها بی سواد هستند و تمام زندگی آن ها محدود می شود به یک اتاق که در آن کارهای خانه و یا قالی بافی و کارهای دیگر انجام می دهند. جامعه هیچ لزومی برای درس خواندن و رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی و... زنان و دخترانشان نمی بیند. در چند سال اخیر تنها پسران حق درس خواندن داشتند. حالا که چند سال از جنگ می گذرد، می بینیم هنوز جامعه ای پر از زنان و دختران کم سواد و یا حتا بی سواد داریم که تعدادشان هم بسیار زیاد است و محدود هستند به چهار دیواری گلی روستا ها و حتا در شهر ها در خانه های مجلل و نامجلل.

همانطور که گفته شد برداشت های غلط از دین و بی سوادی بیشتر مردم و وجود گروه های افراطی دینی در کشور، چند عامل مهم ماندگاری و ادامه ی این کارها شده است. بیشتر آسیب ها را از این مسایل زنان و دختران متحمل می شوند. در جامعه می بینیم بسیاری از زنان به بیرون از منزل و جامعه ی بزرگ تر خویش هیچ ارتباطی ندارند. مانند گذشته به آن ها یاد می دهند که چگونه کارهای منزل را انجام دهند، چگونه شوهرداری و بچه داری کنند و همچنان خانواده هایی که افراد جامعه را تشکیل می دهند، زنان و دخترانشان بی سوادند و عملا از هر امکانی محرومند. حتا، مردان در خانواده هایی وجود دارند که با وجود درامد خوب به زنان و دخترانشان اجازه ی درس خواندن نمی دهند. فکر می کنند زن هیچ احتیاجی به درس خواندن و رشد فکری ندارد و باید از نظر فکری و عقلی مانند طفلی خردسال باشند؛ آن ها اجازه ی داشتن عقیده ندارند. در صورتی که آن ها هم به عنوان یک انسان حق دارند. انسانی که همچون مردان از یک زن متولد می شوند و خداوند مسلمانان، انسان را، یعنی زن و مرد را به عنوان خلیفه ی خود در جهان برگزیده و هیچگاه جنس مرد را مورد تحقیر قرار نداده است.