برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

برگ همیشه سبز

تازه ترین مطالب : علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی ، اجتماعی و ...

دانلود یازده جلد کتاب الغدیر

یازده جلد کتاب الغدیر تقدیم به تمام دوست داران خاندان عصمت و طهارت و همه علاقه مندانی که جویای حقیقت هستند.

۱جلد اولدانلود جلد اول
۲جلد دومدانلود جلد دوم
۳جلد سومدانلود جلد سوم
۴جلد چهارمدانلود جلد چهارم
۵جلد پنجمدانلود جلد پنجم
۶جلد ششمدانلود جلد ششم
۷جلد هفتمدانلود جلد هفتم
۸جلد هشتمدانلود جلد هشتم
۹جلد نهمدانلود جلد نهم
۱۰جلد دهمدانلود جلد دهم
۱۱جلد یازدهمدانلود جلد یازدهم

مجموع حجم ۱۱ جلد : 14.6 MB

نظر بدهید و در بخش نظر سنجی وبلاگ اشتراک نمائید.

دانلود کتاب الکترونیکی قرآن مجید

کتاب الکترونیکی Farsi Quran به همراه ترجمه زبان فارسی و انگلیسی جهت دانلود برای علاقه مندان.

لینک منبع

حجم فایل : 3.54 MB

برای دانلود کلیک کنیدDownload

اشتراک در بخش نظر سنجی وبلاگ را فراموش نکنید.

شهادت رئیس شورای ولایت بامیان

رئیس جمهور افغانستان حمله تروریستی را که منجر به شهادت رئیس شورای ولایت بامیان گردید محکوم کرد:

جواد ضحاک

حامدکرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان حمله تروریستی را که منجر به اختطاف و به قتل رسانیدن رئیس شورای ولایتی بامیان گردید، به شدت محکوم کرد. به اساس معلومات دفترمطبوعاتی ریاست جمهوری به آژانس اطلاعاتی باختر، قرار گزارشها، به روز شنبه 14 خرداد سال 1390، تعدادی از دشمنان صلح و امنیت افغانستان جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان را که از کابل به طرف بامیان در حرکت بود، در منطقه "سیاه گرد" ربوده و بعداً موصوف را در دره "قمچاق" به شکل بی رحمانه یی به شهادت رسانیدند. رییس جمهور اسلامی افغانستان با آگاهی از این حادثه و محکوم نمودن شدید این عمل تروریستی گفت: دشمنان مردم افغانستان با انجام چنین حمله های تروریستی میخواهند نقش بزرگان و کسانی را که در خیر و آبادانی افغانستان پیوسته تلاش می ورزند، تضعیف نمایند و با شهادت رسانیدن آنها میخواهند مردم ما به زندگی بهتر دست نیابند و افغانستان از کاروان پیشرفت و ترقی باز بماند. رییس جمهور مراتب همدردی و تسلیت عمیق خویش را به اعضای خانواده و دوستان شهید "جواد ضحاک" ابراز می کند و از بارگاه خداوند منان برای آنها جنت فردوس استدعا دارد .

تندیس های بودا در بامیان

تندیس‌های بودا در بامیان تندیس های بزرگی بودند که در دل کوه در ولایت بامیان کشور افغانستان ساخته شد. این دو تندیس به بلندای 53 متر و 35 متر، در کنار مجموعه‌ای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبه‌های اصلی گردشگری در این کشور بود. تندیس کوچکتر در سال 507 میلادی و تندیس بزرگتر در سال 554 میلادی ساخته شده است. تندیس بزرگ بنام صلصال و تندیس کوچک‌تر بنام شمامه نامیده می‌شدند. این تندیس ها تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان به شمار می‌آمدند.

تندیس بودا قبل از تخریب توسط طالبان

پارک ملی بند امیر

بند امیر یک سد طبیعی واقع در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان است مناظر زیبا، دلپذیر و دلچسب این ساحه دولت مرکزی را واداشت تا بند امیر را به عنوان اولین پارک ملی در افغانستان اعلام کند ،این بند یکی از عجایب طبیعی افغانستان به حساب می آید .بند امیر دارای شش جهیل عمیق آبی رنگ، لاجوردی و کریستالی است که آب آن از چشمه سارهای کوه های اطرافش جمع می شود.بند امیر در فاصله 215 کیلومتری کابل و دربین هندوکش شرقی و سلسله کوههای بابا در مرکز کشور قرار دارد. شش جهیل مشهور که آنها بعنوان بندهای کوچکتر مربوط به بند امیر می باشد به نامهای بند غلامان، بند قنبر، بند هیبت که کاملا توسط دیوارهای سنگی شیب دار احاطه گردیده است، بند پنیر در قسمت شرقی ، بند پودینه، در سمت شمال بند پنیر و بزرگترین جهیل این ساحه بند ذوالفقار است که 490 هکتار زمین را احاطه کرده است. در بند امیر حیوانات و پرندگان زیادی بود و باش دارند، حیوانات وحشی این ساحه عبارتند از گوسفند کوهی، آهو، گرگ و روباه و همچنین حیوانات مانند موش کوهی نیز در این ساحه دیده شده است.

آلبستر لیتهید، خبرنگار بی بی سی در مقاله خود از بند امیر نوشته است:

 کوه های هندوکش بر فراز دره بند امیر که در ولایت بامیان افغانستان قرار دارد، با رنگ نزدیک به گلابی می درخشند، حوض های از آب های زیبا به وجود می آیند که به آبشار های زیبا سرازیر می شوند. این یک بهشت است، این یک حباب امن و صلح است در کشوری که عادت به جنگ و بی ثباتی کرده است.

بند امیر 

بند امیر 

بند امیر 

بند امیر

ازدواج

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.

مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پاش. مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید. بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد. به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت:
- ایست
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد. بازم نجات پیدا کرد. مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم. مرد فکری کرد و گفت:
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟